1. نقص فنی و قطع نشدن سیستم برق اتوبوس اسکانیا و نزدیک بودن دستگاه برق ماشین به باک بنزین
2. پوسیدگی لاستیک و کوتاهی راننده در تعویض بهموقع آنها
3. ضعف شرکت اتوبوسرانی مبنی بر بازدید فنی، پیش از حرکت
4. تعداد اندک ماموران راهنمایی و رانندگی و دوربینهای کنترل سرعت در جادهها 5. فنری نبودن گاردریلهای وسط جاده تا ضرب تصادمهای احتمالی را بگیرد. نگارنده سالهاست در این مسیر رفتوآمد دارد و به کرات شاهد تصادفهای زنجیرهای بوده است که اگرچه تلفات جانی زیادی نداشته، موجب صرف هزینههای مادی فراوان و... بوده است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه بهار ؛ داستان تکراری تمام حوادثی از این دست بدین شکل است که کمیته ویژهای تشکیل میشود (کمیتهای که معمولا کسی از نتایجش خبردار نمیشود و آنقدر دیر جواب میدهد که آبها از آسیا که هیچ، از جویها و کوهها هم افتاده باشد) و افسران راهنمایی و رانندگی علت حادثه را نیروی انسانی میدانند (چون میدانند امکان پاسخگویی ندارد) و شرکت هواپیمایی یا مسافربری گناه را به گردن تحریم و قطعات وارداتی و... میاندازند و اینکه «کار، کار انگلیسیهاست.» نگارنده سالهاست ماهی چند بار این گذرگاه مرگ را به سلامت فتح میکند.
آنچه در این سالها برایم سوال بوده این است که آیا نمیتوان کمی عرض این آزادراه را که هیچ کوه و کتلی ندارد و از هیچ دره ژرفی نمیگذرد، بیشتر کرد؟ بهجای تحمیل این همه بار مالی تصادفهای اینگونهای، نمیشود یکی از پرترددترین جادههای کشور را اندکی فراختر کرد تا رانندگان مجبور نشوند بعضی مواقع با دنده یک حرکت کنند؟ اگر بنا باشد با سرعت مطمئن 30 کیلومتر حرکت کنیم و طرفه اینکه گاهی بایستیم درحالیکه هیچ تصادفی رخ نداده است، بهتر نیست باجههای اخذ عوارض را برداریم و اسمش را بگذاریم خیابان؟ هر بار پس از وقوع تصادفهای زنجیرهای در این جاده گزارش پلیس بر این نکته تاکید دارد که «فاصله طولی رعایت نشده است» و با این پرسش مواجهیم که آیا عرض آزادراه به نسبت خودروهای امروز طراحی شده یا خودروهای 40سال پیش؟ آیا تعداد خودروهایمان هم به اندازه همان 40سال پیش است؟ موقع گرفتن جریمه که میشود، ما را با اروپا مقایسه میکنند، اما هنگام استانداردسازی خودروها و جادهها، باید ما را با کجا مقایسه کنند؟حکایت آسفالت و دستاندازهای جاده و چراغهای خاموش در شب و روشن در روز بماند برای بعد. نگارنده دوستان زیادی دارد که در قم زندگی میکنند و در تهران کار. بعضی از ایشان هر هفته و بعضی هر روز بعد از نماز صبح به سمت تهران حرکت میکنند و عصر به سمت قم.
نمیشود بهجای اتوبوس، سواری، تاکسی و... از وسایل نقلیه ایمنتری همچون قطار استفاده کرد؟ آیا با این کار از حجم ترافیکی جاده کاسته نمیشود؟ کاش روزنامهنگاران و اهالی مطبوعات در قم بهجای بافتن مطالبی درباره تودیع یا معارفه مدیرکل امور جزیی در فلان قسمت فرمانداری، استانداری، شهرداری و... کمی هم به صدای دلشان گوش میسپردند؛ مثلا اینکه چرا با اختصاص یک خط قطار تندرو برای مسیر قم ـ تهران باعث نمیشوند مسافران هرروزه این مسیر، با فراغ بال و اطمینان خاطر سفر کنند؟ عادت کردهایم به اینکه فقط دنبال اثبات قصور دیگران باشیم. کاش کمی هم مسئولان امر ـ که چندین سال بوی پاسخگویی از ایشان به مشاممان نرسیده بود ـ به خود آیند و همچون امور دیگر کشور، در این مورد هم کمر به رفع اشتباه رفتگان بندند؛ شاید آنوقت کمتر شاهد حوادث اینگونهای باشیم.
نظر شما